اينجه هنر
آیتا... خامنهای: هر اندیشهای که در قالب هنر نگنجد ماندگار نیست. دوستان،بسيار خرسندم ،ازاينكه چند لحظه با شما هستم.وشما نيز با نوشتن نظرا ت خود مرا در بهتر بودنم ياري نماييد.
روز همان روزنیست،خداهمان ،خدا شُکر باید که است، یارمهمان ،خدا به شب قدر نوشت برجبین ما درشت باید گریست دیده هابرغم هجران،خدا من حق ، توحق ، نیست به میان کسی ناحق من براه، توبراه، برای چیست غوغای ناحق چون هست مطلع حق رضای خدای، انسان درمحفل یاران ،مهربانی ،چودامن چیده است درسلام خوبان، تکلف ،پرطرف گردیده است جامه ها با طهارت ،افسوس دلها پر زخون ازروح ودل آدمیان ،وسعت ،پای کشیده است بپا شد عالم امکان باوسعتی بی کران مرا شد تن رنجور با دردی بی نشان استوارگشت کوه بی ستون وپی وآهن مرا شد پای سست با راهی بی امان سبوی قرار بشکست زشرح پریشانی من سرو وچنارباغ خم شدزفصل پریشانی من رفت ازعمربسی نچیدم دلا شهدزبدمستی قلم وزورق به میان گم شدزرنج ویلانی من زخلوت بنشستم در سرای دل آنی چند چه عزتی داشتم ازلطف حق سالی چند دیده کهربا و رخ دلربا درمجلس آدمیان به مسند نشاندنم درجلای خس روزی چند نگارمن، چنار من، بیا نشین به بارمن سازمن، نیازمن، بیا شنو سه تارمن توبوده ای، چوبوده ای، درخرمن نشان من سوزمن، آوازمن، زهی بزن به سازمن ایاک نعبد، بنده باش به اله ، یم بیاب ایاک نستعین ،رسا گوی به اله، سِربیاب سیر کن به جبال ولیل ونهار، رازها گشای آسمان وزمین را،گوهررخشان، ازمحمد است هفت شهرعشق را،طوق زرین ،به محمد است ارج وبزرگی نگر، هم ختم رسل ،هم امام راه زمین وزمان را،علت ومعلول ،درمحمد است می نوازد به رباب، درد ،مرا بی زبان می نگارد برسمات، زخم ،مرابی نشان لرزانم چوبید زریش تیشه و تبر دمی گشت وگذارکن به کرانه های شب شهد وعسل برچین از گوشه های شب غمزدگان را شب نمای آرامش است وسکون درآ و بخوان ناله ها به نیمه های شب بعضی از آدمها را باید چند بار خواند تا معنی آنها را فهمید و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت،بعضی آدمها جلد زرکوب دارند ٬ بعضی جلد ضخیم نا آشنا ز ره،دردعشقی کشیده ام که مپرس یکه به میان جمع زرنج هجری نالیده ام که مپرس شاهد نبوده ام به مناجات دل ودیده درسکوت دلتنگ زناسازگاری روزگارم دریاب مرا دل آزرده زنامهربانی نگاهم دریاب مرا سرسپرده ام به وفا واخلاص درزندگی بگویمت راززگوهرناب وتکدانه برگیررداکه نگیردبه خودرنگدانه دراین مزرعه طاقت فرسا،دنیا باشدهم داس،هم زرع، هم دانه ای نشستگان کوی عشرت زرفتگان مه لقایادآرید ای آزادگان باغ حسرت زبلبلان خوش نوایادآرید ره سپرده اند به شما برای سیربه نردبان کمال ای آیندگان کوچه کثرت زسواران کربلا یادآرید خرامیدندبرسنگ وشن چوآب بربیابان وکویر ای تشنگان جام سراب زنامداران دشت بلایادآرید ناتوان زادراک وجود منم خداادرکنی نالان زکرامت وجود منم خداادرکنی می بخشیم به کراربا نیم نگاه مست نادان به احباب سکوت منم خداادرکنی ستاندی والاقرارزدایره وجود دوش لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید.. لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی.. لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی.. لبخند بزن: چون تو زنده ای وروزی داده میشوی وهنوزفرصت برای جبران مافات داری… لبخندبزن: چون تو”خدا”را داری و اورا می پرستی وازاو طلب کمک میکنی… لبخندبزن: چون “تو”خودت هستی.. :لبخندبزن..وهمیشه لبخند بر لبانت داشته باش و خدا راشاکرباش وقناعت پیشه کن وبر تقدیر و مقدرات راضی و تسلیم باش..وهمیشه فرهنگ لبخند را درمحیط زندگی خودت منتشرکن. ۱٫می دونی چرا شیشه ی جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده. ۲٫دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه ۳٫تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت ۴٫دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری. ۵٫اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان ۶٫وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره…!!! نیست مامن به دریای گناه جزاله ندازن ایمن دردریای سیاه ای اله دلابرگیردامن زگناه وازجابرخیز نیست ملجا زآتش وبکاء جزاله ملک ومنال همه پاینده به داربلا نیست مالک به بحرووراءجزاله خون ولحم به هم آمیزدزفشارسنگ نیست ممکن به حی بعدموت جزاله روزوشب،خورشیددهدجای به ماه نیست منعم به امیدوسخاءجزاله معجزه انجیل به گهواره ویدبیضای نیست مدبربه تانی ومجال جزاله درپی هرلعبتی هست سجن ودنی نیست مکفی به عالم وآدم جزاله یارا بهوش تانروی درصف تکذبان نیست صادق به وعده وقرارجزاله طوفان زده است رحیل زدردوگناه نیست مغنی بی عیب ورساجزاله انانین وارلیقی جنت قاپوسی نین آچیق لیقدی- هستی مادربازبودن دربهشت است انانین گوزلری زمزم چشمه سینین آخارلیقدی- چشمهای مادرجاری بودن چشمه زمزم است امرالیب یارادان تانری گرایسترسن سن عزتی- اگرخواستارعزتی تو فرمان دادخدای خالق بیل انانین ال ایاقینی توزی گوزلرین ایشق لیقدی- بدان روشنایی چشمهازگردوغباردستهای مادرست اف دیمه سن اونون هیچ بیرزحمتینه محنتینه – برای هیچ زحمت ومحنت مادراف توپسندیده نیست سنین بیوکیلیقین بوگون اونون گیجه اٌیاخلیقدی- که عزت وشان امروزتوزبیخوابیهای شبانه اوست بیرباخ اوزونده کی حزنه انیندا کی قریشلارا- نگاهی کن به حزن واندوه رخ وچین های جبین او سنین بهجتین سنین شوکتین اونون تازه لیقدی- بهجت وشوکت وجودتوجوانی وتازگی مادراست بیل اوزونه بیرشان بیراوغوراناقاپوسوندا دورماقی- بزرگی وشان بدان برای خوددرخدمت مادربودن را نجه نجه انسانلارازماندااو،اونوتُلان وارلیقدی- که برای خیلی ازانسانهادرزمان خودنعمت فراموش شده است انادیرجانیدان مایه قویب گجهنی گوندوزه باغیلان- مادرآنکه ازجان سرمایه میگذاردوشب رابه روزگره میزند بوتون سرمایه سی بویولداانانین دونیادن ازادلیقدی- تمام دارای مادردراین راه آزادورهابودنش ازدنیا است انا،سویوخ ایستی تانیمایان هیچ بیربنده سیخیشمایان- مادرسرماوگرمانمی شناسدوبه هیچ بندوزنجیرمحدود نمیشود اناوصفیده یازماقی رحیلین اونااورک باغلی لیقدی- دروصف مادرسرودن ونوشتن رحیل،ازدلبستگی اوست
یارب دلم را صفایی بده بی راهه رفته رانشانی بده خورده ام سنگ ز بی خردی مرهمی بر زخم جفایم بده نالیده ام زدرد بی رنجی بسیار خشکیده چشم راتوتیایی بده بریده ام دل ز نا مردمان دهر امان بریده را آشیانی بده کشیده ام زبان در کام به جور ستم دیده را عدل و دادی بده بسته اند دیده وقاب گرفته اند دل سوته دلان عشق را ندایی بده به چاه افتاده عصر شد، ادب نامحرمان عشق راحیایی بده حراج شد به بازاراسیرعشق دل دادگان می را توانی بده به خلوت تمنا زرب کن، رحیل به رفتن مرا شوق شیدایی بده
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
منم که شهره به شهر شدم زدردورنج هجران
منم که دل به خون آلودم زبیم وزخم هجران
تویی به انجمن عاشقان،دلبربه جمع دلداران
منم که پای به زنجیردادم زمشق عشق شیران
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند…!
خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند.
خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند.
مرده هایی هستندآرزوی بازگشت به زندگی رادارندتاعمل صالحی انجام بدهند..اما هیهات!
کسانی هستندکه برای گاو سجده میکنند.
وخیلی ها آرزو دارند که چون”تو”باشند.
Power By:
LoxBlog.Com |